خیلی وقتا دلیل اینکه نیمه ی گمشده مون گم شده، اینه که خودمونو به خوبی نمیشناسیم.
عه! ببخشید منظور بدی نداشتم.یه مقداری همراهیم کنید تا براتون شرح بدم.
چقدر خودتونو میشناسید؟
اگر در یک مصاحبه ی تلفنی از من بپرسند «شما تا چه حد خودتونو میشناسید؟» منم در جواب خواهم گفت: «فکر میکنم تا حد خوبی از خودم شناخت دارم.»
ولی نه! من اینو نمیگم. جلوتر براتون توضیح میدم چرا. برای الان میخوام ذکر کنم که واقعا همین خودشناسی کار خیلی خفنیه، قرار نیست کم چیزی باشه و آسونم باشه.
منظور و مفهومی که ما از کلمه ی «خودشناسی» برداشت میکنیم اینه که «من» در هر خلق و خو و مهارتی به خودم چه امتیازی میدم. یه جورایی یک رزومه ی شخصی از خودمون برای خودمون.
درحالیکه «خودشناسی» یک فرآینده که نیاز به تجدید مستمر داره. روز به روز، لحظه به لحظه.
چرا این حرفو میزنی آخه؟
خودشناسی از دیدگاه مایندفولنس
دلیلش اینه که در هر لحظه بی شمار تغییر در تمام دنیا و کائنات در حال وقوعه. چه حرکت درون سلولی سلول ها، و چه حرکت اَبرسیاره های کهکشان.
اگر ما هم جزیی از این کائنات هستیم پس در این تغییرات سهم داریم. تاثیر گرفته و تاثیر میدهیم.
به همین خاطر «خودشناسی» هم پتانسیل اینو داره که به بازه های زمانی ای به کوچکی لحظات تقسیم بشه؛ وقتی بشه میشه اسم «خودآگاهی» رو بهش داد.
یعنی حضور کامل در لحظات با تمام قوای احساس و عقل و منطق در تعادل.
یعنی فارغ از این که من کی بودم و چی کردم، در هر لحظه یک درک عمیق و واقعی از رفتار و افکار داشته باشم.
اینطور نیست که مراقب خودمون باشیم، این کار بیشتر از اینکه شبیه به فکر کردن باشه، به احساس کردن شبیهه. به فکر نکردن، و به هیچکس نبودن. این تجربه نیازمند درک و پیاده سازی مستمر تکنیک های مایندفولنسه (ذهنِ آگاه و آرام/ بعبارتی عقل سلیم)
خودشناسی برای بهبود روابط
حالا که مفهوم خودشناسی رو از دیدگاه آرام ذهن تماشا کردیم، جواب این سوال که چطور نیمه ی گمشده ام را پیدا کنم، ساده است.
خیلی از اوقات چون ما شناخت خوبی از خودمون نداریم متوجه شباهت هامون با کسانی که باهاشون در ارتباط هستیم نمیشیم و در اثر همین، حتی شباهت ها در دو نفر منجر به مشاجره میشن.
مثال: دو نفر که باهم جر و بحث میکنند و یکی به اون یکی میگه تو لجبازی و اون یکی هم به این میگه نه تو لجبازی، این دونفر دقیقن مسافرای یه قایق ان ولی نمیخوان ببینند و یا بپذیرند.
بهبود روابط با مدیتیشن
از فلسفه ی مایندفولنس صحبت کردیم و از میکروسکوپش به روابط یه نگاهی انداختیم، چطور پیاده سازی اش کنیم؟
برای یادگیری این مهارت های ذهنی و درک تجربه ی خودشناسی و خودآگاهی، نیاز هست که مدیتیشن رو بطور مستمر در برنامه ی زندگی تون داشته باشید (حالا ممکنه بعضیا بگن ما فعالیت های ارامشی خودمون رو داریم ولی با کمال احترام به هرآنچه که شما میکنید، فرق میکند).
این سفر مقصد نداره، هر روزش یک سفر منحصر به فرده، ما هم در هر سفر پخته تر شدیم و به عقل و آرامش نزدیکتر . . .
سه نفس بزرگ و عمیق از بینی بکشید و بازدم ها را رها گذاشته و بدرقه کنید