قانونمندِ بی رحم

قانونمندِ بی رحم
  درب و پنجره ی اتاقم اینجا رو به یک حیاط مختصر باز می شود. دو طرف این حیاط دو راهروی باریک هست که از یک طرف با باغچه ی باریک و کوتاهی که تا ارتفاع کمر میرسد پوشیده شده. درون این باغچه ها گیاهانی شبیه به بامبو با برگ های باریک و گل های گاه و بی گاه سر برون آورده پر شده که ارتفاعشان بالاتر از قد من …
ادامه مطلب

غول اتاق جادو

غول اتاق جادو
غول اتاق جادو    فایل صوتی همین مطلب را نیز همینجا گوش کنید.   مدتی پیش یه مسافرت کاری طولانی داشتم.  قبل از اینکه سفر رو شروع کنم، یکی دوتا هتل نشون کرده بودم که وقتی رسیدم، برم ببینم و درمورد شرایط و قیمت ها صحبت کنم و بالاخره یک جا مستقر بشم.  بعد از اینکه رسیدم دوتا از هتلا رو از بین بقیه الک کردم و برای تصمیم گیری …
ادامه مطلب

با تنبلی مبارزه میکنم

با تنبلی مبارزه میکنم
  از خواب بیدار شدم. چشمامو باز میکنم. ساعت موبایلو نگاه میکنم. اوه! لعنتی. ساعت نزدیک دوازده ظهره. پس الارم ساعت هشت ونیم چی شد؟ کم کم یادم میاد. بیدار شدم همون موقع. گفتم «به به چقدر عالی الان پا میشم و یه روز عالی میسازم. بذار یه ثانیه صاف دراز بکشم گردنم نرم شه» تا الان گردنم داره نرم میشه. اینقدر نرم شده که یه سمت دیگه خشک شده. …
ادامه مطلب